سلام
دختری 25 ساله هستم. پسری بود که 3 سال منو میخواست. اما فرهنگ ما خیلی بالاتر از اونا بود و از لحاظ مالی و تحصیلات نیز من و خانوادم شدیدا از اونا بالاتر بودیم. اما پسره دیپلم بود. ما شهر بزرگ و اون مال شهرستان کوچیک.
بخاطرم رفت دانشگاه.
خیلی بهش گفتم ما به درد هم نمی خوریم. چندبار سیم کارتمو عوض کردم آما ان خیلی سعی کرد منو راضی کنه. واقعا عاشقم بود. منم کمکم بش وابسته شدم. واقعا پسر خوب و مومنی بود. کاری، مهربون و خوش اخلاق.پد ر و خانواده من شدید باهاش مخاف بودن چون من فوق لیسانس بودم و اون دانشجو سال 3 لیسانس .بالاخره خانوادم راضی کردم که اجازه بدن اونا بیان خواستگاری. اما وقتی خانوادش رو دیدیم خیلی تو ذوقم خورد و بهشون گفتیم نه.من دیگه جواب اس های پسر رو ندادم تا فراموش کنیم همو. الان خیلی عذاب وجدان دارم . اون سه سال بخاطر من هر کاری کرد و به حرفم گوش میداد برا اینکه بهم برسیم و به هر دری زد. اما من زدم زیر همه چی. خیلی ناراحتم براش و حس میکنم آیندشو خراب کردم. خیلی خیلی عاشقم بود.الان نگرانم اگه تو زندگی سرخورده بشه و بلایی سرش بیاد تقصیر منه. من خیلی بدبختم
کارم اشتباه بود گفتم نه؟ عهدمو شکستم
خودمو نمی بخشم ااما زندگی کردنم با اون خخخیلی باید مشکلات تحمل میکررردم